جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صقیل: (تعداد کل: 3)
صقیل
[صَ] (ع ص) زدوده. (منتهی الارب). زدوده شده و روشن. (غیاث اللغات). روشن کرده. مهره زده. مصقول؛ شمشیر صقیل. (منتهی الارب). تیغ زدوده. (مهذب الاسماء) :
رای را زنده تو بجهاندی و بزدودی همی
زنگ کفر از روی بیدینان به صمصام صقیل.
فرخی.
شکسته گردن گردنکشان به گرز گران
زدوده آینهء ملک را به تیغ...
رای را زنده تو بجهاندی و بزدودی همی
زنگ کفر از روی بیدینان به صمصام صقیل.
فرخی.
شکسته گردن گردنکشان به گرز گران
زدوده آینهء ملک را به تیغ...
صقیل
[صَ] (اِخ) رجوع به ابوالکمیت الصقیل... شود.
صقیل
[صَ] (اِخ) حجاج بن ابی زید واسطی مکنی به ابو یوسف. رجوع به ابویوسف حجاج شود.