جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه صعب: (تعداد کل: 7)

صعب

[صَ] (ع ص) دشوار. (منتهی الارب) (غیاث اللغات). عَسِر. عویص. مقابل سهل. مقابل آسان. تند. ناهموار.. ناخوار. دشخوار :
هر که همی خواهد از نخست جهان را
دل بنهد کارهای صعب و گران را.
منوچهری.
صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت
تیره چون گور و شنگ چون دل زفت.
عنصری.
محمدبن طغرل فرمان یافت هم...

صعب

[صَ] (اِخ) قلعه ای است از قلاع خیبر که به سال هفتم هجری سپاهیان اسلام در نبرد خیبر آن را بگشادند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج1 ص377 شود.

صعب

[صَ] (اِخ) موضعی است به یمن. (منتهی الارب). مخلافی است به یمن. (معجم البلدان).

صعب

[صَ] (اِخ) ابن جثامه بن قیس اللیثی از شجعان صحابه است و در جنگهای عصر پیغمبر (ص) حاضر بود و در فتح اصطخر شرکت داشت و در حدیث روز حنین است: اگر صعب بن جثامه نمی بود سواران رسوا می شدند. وی در حدود سال 25 ه . ق. در...

صعب

[صَ] (اِخ) ابن سعدالعشیره بن مالک، از کهلان، از قحطانیه. جدی جاهلی است. (الاعلام زرکلی ص432).

صعب

[صَ] (اِخ) ابن عجل بن لجیم بن صعب بن علی از بکربن وائل جدی جاهلی است. از پسران او اسود عنسی است. (الاعلام زرکلی ص432).

صعب

[صَ] (اِخ) ابن علی بن بکربن وائل از عدنانیه جدی جاهلی است. عکابه و لخم و معاویه از فرزندان وی هستند. (الاعلام زرکلی ص432).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.