جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شیر: (تعداد کل: 15)

شیر

(اِ)(1) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). ژیان، شرزه، چیره خران، برق چنگال از صفات اوست. (آنندراج). پستانداری عظیم الجثه و قوی از راستهء گوشت خواران جزو...

شیر

(اِ) مایعی سپید و شیرین که از پستان همهء حیوانات پستاندار ترشح می کند، و به تازی لبن گویند. (ناظم الاطباء) (از برهان). به معنی شیر است که می خورند، و به این معنی به یای معروف است نه مجهول، و این ترجمهء لبن است و استادان شعر این دو...

شیر

(اِ) لولهء پیچداری که به ته ظرف یا لولهء آب اتصال دارد و چون پیچ آنرا بپیچانند آب جریان می یابد. (ناظم الاطباء). مبزل. مبزله. نایژه. لوله. لولهء ضامن دار یا مجرای چرمی یا فلزی آب انبار یا خم یا چرخشتی که آب یا مایع درونی آنرا با گشودن و...

شیر

[یَ] (ع اِ) شجر و درخت و هر گیاهی که بر ساق ایستد. (ناظم الاطباء).

شیر

(ع اِ) شُیُر. جِ شیار. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به شیار شود.

شیر

[شُ یُ] (ع اِ) جِ شیار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شیار شود.

شیر

[شَیْ یِ] (ع ص، اِ) مشورت دهنده. گویند: فلان خَیِّرٌ شَیِّرٌ؛ ای صالح للخیر و المشوره. ج، شوراء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مشورت دهنده و اهل مشورت و کسی که صلاحیت برای مشورت داشته باشد. (ناظم الاطباء). مشاور. (اقرب الموارد). || پنددهنده. (ناظم الاطباء). || زیبا. (از اقرب الموارد):...

شیر

(اِخ) دهی است از دهستان طبس مسینا از بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنهء آن 204 تن. آب از قنات. صنایع دستی آنجا کرباس بافی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

شیر

(اِخ) ناحیتی است بزرگ از دیلمان به دیلم خاصه. (حدود العالم).

شیر

(اِخ) شار: شیر ختلان؛ ختلان شاه. پادشاه ختلان. نام عام امرای بامیان. (از یادداشت مؤلف). لقب پادشاه بامیان است. (از حدود العالم). پادشاه بامیان را شیر گویند. (مجمل التواریخ و القصص) :
عزیز و قیصر و فغفور را بمان که درست
نه شاه ماند و نه شیر و نه رای ماند و...

شیر

(اِخ) نام عام امرای لباده. (یادداشت مؤلف).

شیر

(اِخ) به معنی پادشاه است. نام عام امراء ختل. (یادداشت مؤلف). یقال للملک ختل، ختلان شاه و یقال شیر ختلان. (ابن خردادبه ص 40).

شیر

(اِخ) نام برج پنجم از دوازده برج فلکی. (ناظم الاطباء) (از برهان). برج اسد را نیز گویند. (آنندراج). شیر فلک. یکی از بروج دوازده گانهء فلکی که عرب آنرا اسد و لیث نیز گوید. (یادداشت مؤلف) :
دگر طالع تو ز فرخنده شیر
خداوند خورشید سعد دلیر.فردوسی.
چو خورشید در شیر گشتی درست
مر...

شیر

(اِخ) نام یکی از دوازده پهلوان ایران. (ناظم الاطباء).

شیر

(اِخ) نام دلاور تورانی که در جنگ منوچهر با سلم و تور سام قارن را از میدان بیرون کرد ولی بدست گرشاسب کشته شد. (یادداشت مؤلف).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.