جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شیث: (تعداد کل: 5)
شیث
[شَ] (اِخ) نام پیغمبر که پسر آدم (ع) بود. (غیاث اللغات). فرزند آدم (ع)، وصی پدر و ولیعهد اوست و اول کسی که کعبه را بگل و سنگ بنا کرده و پنجاه صحیفه بر وی نازل شد و هفتصدودوازده سال زندگی کرد. بعد فوت در غار بوقبیس مدفون گشت. (منتهی...
شیث
[شَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد بن حیدره مکنی به ابوالحسن، ضیاءالدین مشهور به ابن الحاج قناوی. دانشمند و ادیب (511 - 599 ه . ق.). مورد تکریم و احترام پادشاهان مصر بود و در سنین پیری نابینا گشت. او راست: الاشاره فی تسهیل العباره (نحو)، تهذیب ذهن الواعی فی...
شیث
[شَ] (اِخ) ابن ربعی ابوعبدالقدوس. تابعی است. (یادداشت مؤلف) (حبیب السیر چ خیام ج1 ص 452). رجوع به ابوعبدالقدوس شود.
شیث
[شَ] (اِخ) ابن ربعی الیربوعی. از امرای سپاه حضرت امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 544، 572).
شیث
[شَ] (اِخ) ابن ربعی مؤذن سجاح(1)که از طرف مسیلمهء کذاب دستور یافت که در قوم خود ندا دهد که مسیلمه نماز بامداد و خفتن را بخاطر عشق به سجاح از شما برداشته. (از حبیب السیر چ خیام ج1 ص452).
(1) - در چاپ تهران شیث بن برء مؤذن مسیلمهء کذاب آمده...
(1) - در چاپ تهران شیث بن برء مؤذن مسیلمهء کذاب آمده...