[شَ / شِ لَ] (اِ مصغر) ادا. دهن کجی. عمل والوچانیدن. دلام. ذلام. (یادداشت مؤلف). ادا و اطوار با لب و لوچه و چشم و ابرو. (فرهنگ فارسی معین).
- شکلک به کسی ساختن؛ به کسی بازخمانیدن. ادای او را درآوردن. (یادداشت مؤلف).
- شکلک درآوردن؛ عضلات صورت را با وضعی مسخره...