جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شهروی: (تعداد کل: 4)
شهروی
[] (اِ) ظاهراً نام جانوری است و ابوالفتوح رازی این کلمه را در عبارت ذیل (چ 1 ج 2 ص 223) آورده است اما معنی آن معلوم نشد: «و هرکه روباهی بکشد یا خرگوشی یا آهویی صید کند و بکشد بر او گوسفندی باشد و هرکه شهروی بکشد بر او...
شهروی
[شَ] (اِ مرکب) مخفف شاهروی. روی شاه. رویی چون شاه. چهره ای چون چهرهء شاه.
شهروی
[شَ] (اِخ) نام دانشمندی که در دربار شاپور هرمزد و نرسی بوده است. (فهرست ولف). نام خردمندی از درباریان شاپور هرمز. (لغات شاهنامه) :
یکی موبدی بود شهروی نام
خردمند و شایسته و شادکام.فردوسی.
یکی موبدی بود شهروی نام
خردمند و شایسته و شادکام.فردوسی.
شهروی
[شَ] (اِخ) نام یک تن ایرانی اصیل که معاصر یزدگرد سوم بود با ماهوی. (فهرست ولف). نام یکی از اعیان ایرانی زمان یزدگرد. (لغات شاهنامه) :
نشست او و شهروی بر پای خاست
بماهوی گفت این دلیری چراست.فردوسی.
نشست او و شهروی بر پای خاست
بماهوی گفت این دلیری چراست.فردوسی.