[شَ] (اِ مرکب)(1) یک قسم میوهء خوشبوی و آبدار و گوارا که هلو نیز گویند. (ناظم الاطباء). خوخ. (دهار). شفترنگ. (لغت فرس اسدی). فرسق. فرسک. خوخه. (منتهی الارب). دراقن. هلو. تفاح فارسی. در تبریز و آذربایجان امروز به نوعی هلوهای ریز و پیشرس گویند که مغز هستهء آن تلخ است...