جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شرور: (تعداد کل: 3)
شرور
[شَ] (از ع، ص) بدکار. شریر. در تداول عامهء فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است. (از یادداشت مؤلف و نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است؛ یعنی زیاد شیطانی و مردم...
شرور
[شُ] (ع اِ) جِ شَرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). جِ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
مر ترا خانه ای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور.ناصرخسرو.
رجوع به شر شود.
مر ترا خانه ای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور.ناصرخسرو.
رجوع به شر شود.
شرور
[شُ] (ع مص) بد شدن. (دهار). در مآخذ دیگر دیده نشد.