[شِ] (اِمص) مقابل درنگ. (آنندراج). جستن و خواستن امری پیش از وقت آن و آن از مقتضیات شهوت و از صفات مذمومه باشد. عجله. (یادداشت مؤلف). اشتاب. اشتو (در تداول عامهء گناباد). سرعت. عجل. دستپاچگی. تندی. مقابل درنگ و آهستگی. تعجیل. مقابل کندی :
داد در دست او مرندهء آب
خورد آب...