جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شتا: (تعداد کل: 3)
شتا
[شِ] (اِ)(1) ناشتا و ناهار. (از برهان) (فرهنگ جهانگیری). ناهار و ناشتا را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
لقمهء نان خویشتن نخورد
گر دو هفته همین(2) شتا باشد.
کمال اسماعیل.
(1) - از ریشه ad در سانسکریت به معنی خوردن است. edoلاتینی، آش فارسی (لغه مطلق خورش و امروزه غذای مخصوص) و ناشتا (نا...
لقمهء نان خویشتن نخورد
گر دو هفته همین(2) شتا باشد.
کمال اسماعیل.
(1) - از ریشه ad در سانسکریت به معنی خوردن است. edoلاتینی، آش فارسی (لغه مطلق خورش و امروزه غذای مخصوص) و ناشتا (نا...
شتا
[شَ] (ع ص، اِ) جای درشت. (از منتهی الارب). موضع خشن. (از اقرب الموارد). || صدر وادی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).