جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سور: (تعداد کل: 7)
سور
3)(عروسی، )« سیر » 2) (چاشت صبح، طعام)، بلوچی عاریتی و دخیلی )« سور » 1) (صبحگاهی، روزانه)، پهلوی )« سوئیریا » (اِ) اوستا مجلهء پشوتن سال اول » به معنی عروسی « سور » 4) (ضیافت جشن عروسی) در لهجهء زردشتیان ایران )« سور » نامزدی)، شغنی از حاشیهء...
سور
13 ) و سور و آیات مصحف از بر میکنم / [سُ وَ] (ع اِ) سوره های قرآن (غیاث) جِ سوره : فاتوا بعشر سُوَرٍ مثله (قرآن 11 ( (سندبادنامه ص 57.
سور
(اِ) نام درختی است( 1) که در جنگلهای گرگان در دو ناحیهء نزدیکی علی آباد و درهء کتول میان قرای نرسو و الستان موجود Biota orientalis - (1) (257 - است (از جنگل شناسی صص 250.
سور
[سَ] (ع مص) اثر کردن شراب (دهار) (از منتهی الارب ||) بدیوار برشدن (المصادر زوزنی) (دهار) بر دیوار برآمدن (منتهی 1) - در نسخهء سوور ضبط شده است ) ( الارب ||) حمله آوردن شیر بسوی مردم (دهار) (المصادر زوزنی)( 1.
سور
(اِخ) بعضی از افغانان که به این لقب مشهورند (برهان) قومی از افغانان به این اسم مشهورند (جهانگیری).
سور
(اِخ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه دارای 348 تن سکنه آب آن از چشمه سارها محصول آنجا ( غلات شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
سور
[سَ وَ] (اِخ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد دارای 1142 تن سکنه آب آن از قنات محصول آنجا ( غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و حبوبات است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6.