جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سفته: (تعداد کل: 3)
سفته
[سَ تَ / تِ] (اِ) معرب آن سفتج ج، سفاتج (حاشیهء برهان قاطع چ معین) آن است که چیزی از کسی بطریق عاریت یا قرض یا در عوض چیزی بگیرد تا در شهر دیگر بازدهد (برهان) مالی باشد که بشهری یا بجایی کسی را دهند و به جایی دیگر بازستانند...
سفته
[سُ تَ / تِ] (ن مف) معرب آن سفتجه (تفس) (حاشیهء برهان قاطع چ معین) هرچیز سوراخ کرده همچو مروارید سفته و لعل سفته و مانند آن (برهان) (از آنندراج) (رشیدی) : یکی سفته و دیگری نیم سفت یکی آنکه آهن ندیده ست جفتفردوسی نخستین ز گوهر یکی سفته بود...
سفته
[سِ تَ / تِ] (ص) هرچیز غلیظ و سطبر (برهان) (آنندراج) (رشیدی) هرچیز سطبر و محکم (غیاث ||) جامهء هنگفت و گنده و سطبر (برهان) جامهء سطبر (رشیدی).