جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سعدی: (تعداد کل: 7)
سعدی
[سُ دا] (ع ص) مؤنث اسعد (منتهی الارب).
سعدی
[سَ] (اِخ) مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی، نویسنده و گویندهء آرامگاه سعدی بزرگ قرن هفتم وی در شیراز به کسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسهء نظامیه به تعلم مشغول گشت سعدی سفرهای بسیار کرد و در زمان سلطان 668 ه ق) به شیراز...
سعدی
[سَ] (اِخ) میرعلیشیر نویسد: مولانا سعدی مشهدی بوده و به کاسه گری منسوب و این مطلع از اوست: ز بهر قطع هستی حیله از صدجای انگیزم مگر یک لحظه با آن دلبر خودرای آمیزم و در مطلع دو قافیه رعایت کرده و بیت دوم این مطلع را امیرعلیشیر پسند فرموده...
سعدی
[سَ] (اِخ) دهی از دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند دارای 619 تن سکنه و آب آن از چشمه و قنات است (از فرهنگ ( جغرافیایی ایران ج 4.
سعدی
[سَ] (اِخ) دهی از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز دارای 230 تن سکنه و آب از چشمه و محصول آن غلات ( میباشد (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4.
سعدی
[سَ] (اِخ) قصبه ای از دهستان آبشار بخش شادگان شهرستان خرمشهر دارای 1010 تن سکنه و آب آن از رودخانه جراحی است ( محصول: غلات، برنج و خرما است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6.