جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه سرور: (تعداد کل: 2)

سرور

[سَرْ وَ] (ص مرکب، اِ مرکب) مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند (آنندراج) خداوند و مهتر و بزرگ و بزرگتر از همه و رئیس و پیشوا (ناظم الاطباء) رئیس (زمخشری) : کنون هفت کشور بگشتم تمام بسی سروران را کشیدم بدامفردوسی همه سروران آفرین خواندند ورا شهریار زمین خواندندفردوسی...

سرور

[سُ] (ع مص) شادمانه کردن (دهار) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) شاد کردن و شاد گردیدن (آنندراج) شاد کردن (منتهی الارب (||) اِمص) شادی (آنندراج) : تا این جهان بجای است او را وقار باشد او با سرور باشد او با یسار باشدمنوچهری شب و روز به شادی و سرور...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.