جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سرور: (تعداد کل: 2)
سرور
[سَرْ وَ] (ص مرکب، اِ مرکب) مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند (آنندراج) خداوند و مهتر و بزرگ و بزرگتر از همه و رئیس و پیشوا (ناظم الاطباء) رئیس (زمخشری) : کنون هفت کشور بگشتم تمام بسی سروران را کشیدم بدامفردوسی همه سروران آفرین خواندند ورا شهریار زمین خواندندفردوسی...