جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سرداب: (تعداد کل: 8)
سرداب
[سَ]( 1) (اِ مرکب) خانه ای را گویند که در زیر زمین سازند (برهان) خانه که در زیر زمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد ماند (غیاث) خانه ای که در زیر زمین سازند برای گرما معرب است (منتهی الارب)...
سرداب
[سَ] (اِخ) از بلوک قونقری نیم فرسخ جنوبی خورجان است (از فارسنامهء ناصری).
سرداب
[سَ] (اِخ) دهی در نه فرسخ شمال شکفت است (از فارسنامهء ناصری).
سرداب
( [سَ] (اِخ) از رستاق دره و طسوج ارونجرد (تاریخ قم ص 116.
سرداب
[سَ] (اِخ) دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر دارای 110 تن سکنه است آب آن از چشمه محصول آن ( غلات و میوه و محصولات جنگل است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
سرداب
[سَ] (اِخ) دهی از دهستان یوسف آباد پائین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد دارای 232 تن سکنه است آب آن از ( قنات محصول آن غلات، پنبه و زیره است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9.
سرداب
[سَ] (اِخ) دهی از دهستان قوشخانهء بخش باجگیران شهرستان قوچان دارای 246 تن سکنه است آب آن از قنات محصول آن ( غلات (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9.
سرداب
[سَ] (اِخ) موضعی است به بلاد ازد (منتهی الارب) (معجم البلدان).