سرداب
[سَ]( 1) (اِ مرکب) خانه ای را گویند که در زیر زمین سازند (برهان) خانه که در زیر زمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد ماند (غیاث) خانه ای که در زیر زمین سازند برای گرما معرب است (منتهی الارب) بنایی است در 2) یعنی بارد و آب بمعنی ماء است ج، سَرادیب )« سرب » زیر زمین که در تابستان در آن آب می گذارند تا سرد شود معرب است (از اقرب الموارد) سردابه (برهان) خانهء زیر زمین (بحر الجواهر) (دهار) (جهانگیری) : مهتران و بزرگان سردابها فرمودند قیلوله را (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 128 ) او را به مقبرهء بابلان بر کنار سردابی که از برای او ترتیب کرده بودند حاضر آوردند (تاریخ « سرد » قم ص 213 ) و رجوع به سردابه شود ( 1) - در منتهی الارب و اقرب الموارد بکسر س آمده است ( 2) - چنین است و گویا باشد.