[سُ] (حامص) ترجمهء حُمْره (از آنندراج) سرخ بودن رنگ سرخ داشتن : سرخی خفچه نگر از سرخ بید معصفرگون پوشش او خود سپیدرودکی چو غرواشه ریشی بسرخی و چندان که ده ماله از ده یکش بست شایدلبیبی تیزی شمشیر دینی سبزی باغ امید قوت بازوی عدلی سرخی روی امان فرخی...