جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سایه: (تعداد کل: 4)
سایه
(5)« سی » 4)و )« سه » 3) (سایه)، کردی )« چهایا » هندی باستان ،« مناس 268 » (2)« آسیا » و « تاوادیا 165 »(1)« سایک » [یَ / یِ] (اِ) پهلوی 10 ) ظل تاریکی که حاصل )« سایه » 9)، گیلکی )« سویا » 8)، سریکلی...
سایه
[یَ] (اِخ) دهی است بمکه (منتهی الارب).
سایه
[یَ] (اِخ) وادیی است میان حرمین (منتهی الارب).
سایه
[یَ] (اِخ) نام وادیی است در حدود حجاز و گفته شده وادیی است از مدینه که شامل قراء زیادی است که در آنجا نخل و موز و انار و انگور فراوان بدست آید (معجم البلدان).