جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ساکت: (تعداد کل: 4)
ساکت
[کِ] (ع اِ) خاموش (غیاث اللغات) (آنندراج) خامش خموش خمش صامت بی صدا آرام ساکن - ساکت شدن غضب؛ فرونشستن خشم - ساکت کردن؛ آرام کردن - ساکت گردیدن؛ خاموش و بی صدا شدن - ساکت ماندن؛ خاموش شدن.
ساکت
[کِ] (اِخ) نام نوح پیامبر است بروایت مؤلف حبیب السیر رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 29 و نوح در این لغت نامه شود.
ساکت
[کِ] (اِخ) میرزا محمدامین فرزند میرزا مؤمن بن خواجه میرزا بیک کدخدای تبریز است ساکت از شاعران قرن یازدهم و از معاصران و مصاحبان صائب تبریزی است و این تخلص را نیز در اصفهان از صائب گرفته است وی مدتی در مشهد سکونت داشت یافت و در بنگاله از تعینات...