جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سارا: (تعداد کل: 3)
سارا
(ص) خالص را گویند (جهانگیری) (رشیدی) (غیاث) (انجمن آرا) (فرهنگ خطی کتابخانهء لغت نامه) خالص و صاف (شعوری) خالص و ویژه (آنندراج) اگر چه این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز ( عنبر و مشک وزر بنظر نیامده است همچو عنبرسارا،...
سارا
1) - رجوع به شواهد ) ( (اِخ) نام جائی است در ساحل بحر عمان و گویند در آنجا عنبری بغایت بی نظیر وجود دارد (شعوری)( 1 به این معنی نیامده است « سارا » شود در مآخذ معتبر « عنبر سارا ».
سارا
(اِخ)( 1)نام زن ابراهیم پیغمبر و مادر اسحاق است (برهان) ساره : آسیه توفیق و ساراسیرت است ساره را سیاره سیما دیده Sara, Sarah - ( امخاقانی رجوع به ساره شود ( 1.