[وَ] (نف مرکب) زورآورنده زورمند نیرومند پهلوان (فرهنگ فارسی معین) قوی نیرومند زورمند پرزور ج، زورآوران (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) هر چیز پرزور و قوی (آنندراج) زبردست و غالب (ناظم الاطباء) : یکی داستان زد بر این بر پلنگ چو با شیر زورآورش خاست جنگ فردوسی (از یادداشت بخط مرحوم...