جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زنگله: (تعداد کل: 3)
زنگله
[زَ گُ لَ / لِ] (اِ مرکب) زنگل زنگوله (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) مزید علیه زنگ که آواز میدهد (آنندراج) درا و جلاجل و زنگ را گویند (برهان) جلاجل که آن را زنگ نیز گویند (از شرفنامهء منیری) زنگ که بر پای کودکان و پیکان و باز و باشق...
زنگله
[زِ گِ لَ / لِ] (اِ) خوشهء کوچکی را گویند از انگور که جزو خوشهء بزرگی باشد و باین معنی بجای لام رای بی نقطه (زنگره) هم آمده است (برهان) هر یک از خوشه های کوچک انگور که مجموع آنها را خوشه گویند (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) یک جزء از...
زنگله
[زَ گُ لَ] (اِخ) نام مبارزی تورانی که در جنگ دوازده رخ بر دست فروهل ایرانی کشته شد (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از شرفنامهء منیری) (از ناظم الاطباء) : و دیگر فروهل ابا زنگله برون تاختند از میان گلهفردوسی رجوع به دوازده رخ شود.