جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زنم: (تعداد کل: 3)
زنم
[زَ نِ] (ع ص) شتر که پاره ای از گوش آن بریده معلق گذاشته باشند مؤنث: زَنِمه( 1)(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) یقال: ناقه زنمه؛ ماده شتری که پاره ای از گوش آن را بریده آویزان گذارند (ناظم الاطباء) ( 1) - رجوع به زنمه شود.
زنم
[زَ نَ] (ع اِ) تندی پس سم گوسفند و مانند آن (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زنم
( [زَ نَ] (ع اِ) صنم بت ج، ازنام (از دزی ج 1 ص 608.