جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زنجبیل: (تعداد کل: 2)
زنجبیل
[زَ جَ] (ع اِ) می (منتهی الارب) (آنندراج) می شراب (ناظم الاطباء) خمر (اقرب الموارد ||) بیخ نباتی است که بفارسی آنوجه و به هندی سونتهه نامند برگ آن شبیه به برگ نی (منتهی الارب) (آنندراج) نام دوایی معروف و به این معنی معرب زنکویر است (غیاث) بیخ نباتی است...
زنجبیل
[زَ جَ] (اِخ) چشمه ای است در بهشت (ترجمان القرآن) (مهذب الاسماء) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (غیاث) (آنندراج) (ناظم (76/ الاطباء) : و یسقون فیها کأساً کان مزاجها زنجبیلا (قرآن 17.