زنجبیل
[زَ جَ] (ع اِ) می (منتهی الارب) (آنندراج) می شراب (ناظم الاطباء) خمر (اقرب الموارد ||) بیخ نباتی است که بفارسی آنوجه و به هندی سونتهه نامند برگ آن شبیه به برگ نی (منتهی الارب) (آنندراج) نام دوایی معروف و به این معنی معرب زنکویر است (غیاث) بیخ نباتی است که در زمین غده هایی تند و گزنده از آن بوجود می آید و از این بیخ نباتی چون نی و بردی برآید و آن معرب شنگبیل فارسی است (از اقرب الموارد) بیخ گیاهی است که برگ آن مانند برگ نی و بردی و آن را در بوزارها و توابل داخل کنند و در طب نیز بکار برند و به فارسی شنکلیل و شنگبیز نامند (ناظم الاطباء) بیخی است معروف و گیاه او شبیه به گیاه شقاقل و از آن بسیار کوچکتر و بی گل و بی ثمر و در مازندران نیز می باشد (تحفهء حکیم مؤمن) زنجفیل( 1) شنگلیل شنگویز ریشه ای باشد از گیاهی چون قصب و بردی و راسن و آن ریشهء تند و زبان گز است و عطری دارد و از ابزار دیکهاست و آن به بلاد زنج (زنگبار)، زمین عمان، یمن و نیز به هندوستان باشد (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) زنجفیل جنزبیل زنزبیل گیاهی است پایا از تیرهء زنجبیلها( 2) از راستهء تک لپه ای ها که دارای ریزوم( 3) غده ای ناهموار و 3 تا 4 ساقهء یکساله به ارتفاع 30 سانتیمتر تا یک متر است برگهایش متناوب و دراز و نوک تیز و دارای یک رگبرگ اصلی مشخص و رگبرگهای فرعی مایل است پهنک برگ این گیاه به غلاف بزرگ و شکافداری منتهی میشود که قسمت زیادی از ساقه را فرامی گیرد گلهایش مجتمع بصورت سنبله و از فلس های نازک پوشیده شده اند رنگ گلها مایل به زرد و دارای لکه های متمایل به قهوه ای است قسمت مورد استفادهء این گیاه ریزوم آن است که پس از خشک کردن به بازار عرضه میشود بوی زنجبیل قوی و معطر و مطبوع و طعمش حاد و سوزان است شنکلیل سندهی ادرک (فرهنگ فارسی معین) : تا به رنگ و بوی چون سوسن نباشد شنبلید تا به طعم و فعل چون زیتون نباشد زنجبیل فرخی رجوع به تحفهء حکیم مؤمن، اختیارات بدیعی، ترجمهء داود ضریر انطاکی، المعرب جوالیقی، ترجمهء صیدنه و ترکیبهای این کلمه شود - تیرهء زنجبیل؛ گیاهان این تیره همه در مناطق گرم روئیده و ساقه های هوایی آنها - شاخهء فرعی ندارد، گلهای آنها نیز نامنظم است انواع آن که بعضی از آنها خواص دارویی و خوراکی دارند از این قرارند: 1 زنجبیل که ساقه های زیرین آن بسیار تند و از ادویه خوراکی است 2 - قسط( 4) که جنس تلخ و شیرین دارد و برضد کرم بکار رود 3 - زرچوبه( 5) که یک جنس آن زرد( 6) و جنس معطر آن بنام جذوار( 7) مشهور است 4 - هیل( 8) که معمولا آن را هل می گویند و دانه های آن از ادویهء معطر است این گیاهان همه مخصوص نواحی گرمند، فقط زرچوبه در ایران اخیراً کاشته شده و قابل پرورش است (گیاه شناسی گل گلاب ص 290 ) - زنجبیل الکلاب؛ تره ای است تند که برگش به برگ بید ماند و شاخهای سرخ دارد و سگ را می کشد (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) گیاهی است بسیار تند و کشندهء سگ و برگش مثل برگ بید و درازتر و به زردی مایل و کم آب و شاخهای او سرخ است (تحفهء حکیم مؤمن) سگ کش فلفل الماء فرزخه گیاهی است برگش چون برگ بید و شاخهای آن سرخ و آن را فلفل الماء گویند چه بر سرچشمه ها و آبگیرها روید و طعمش تند و زبان گز است (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) رجوع به ترجمهء صیدنه، ترجمهء داود ضریر انطاکی و اختیارات بدیعی شود -زنجبیل بستانی؛ رجوع به زنجبیل شامی شود - زنجبیل بلدی؛ راسن زنجبیل شامی( 9) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) راسن است (تحفهء حکیم مؤمن) رجوع به زنجبیل شامی شود - زنجبیل پرورده؛ مربای خشک آن است زنجبیل مربا (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) مربای زنجبیل کنسرو زنجبیل (فرهنگ فارسی معین) - زنجبیل شامی؛ زنجبیل الشام( 10 ) که زنجبیل بستانی هم نامیده میشود راسن زنجبیل البلدی (از دزی ج 1 ص 605 ) راسن (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) راسن باشد و آن نوعی از فیلگوش است و بعضی بیخ راسن را گفته اند مربای آن جمیع المهای سرد را نافع است (برهان) (آنندراج) زنجبیل 75 تا 2 متر / شامی و زنجبیل بلدی راسن است (تحفهء حکیم مؤمن) گیاهی است زیبا و پایا از تیرهء مرکبان که ارتفاعش بین 1 میرسد و غالباً در چمنزارها و نواحی مرطوب بحالت خودرو می روید ریشه اش ضخیم و گوشتدار و ساقه اش راست و استوانه ای شکل با شاخه های متعدد است قطعات خشک شدهء ریشهء آن و مربای وی در طب مستعمل است (فرهنگ فارسی معین) رجوع به اختیارات بدیعی و ترجمهء داود ضریر انطاکی شود - زنجبیل عجم؛ زنجبیل العجم اشترغاز( 11 ) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) زنجبیل فارسی اشترغار است (تحفهء حکیم مؤمن) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) - زنجبیل فارسی؛ زنجبیل فارس زنجبیل الفارس اشترغار (منتهی الارب) (تحفهء حکیم مؤمن) رجوع به ترکیب قبل شود - زَنجَبیل کوکَه؛ زنجفیل کوکه نانی به اندازه و شکل نیم گلولهء توپ که در خمیر آن شکر و زنجبیل کرده باشند (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) Rhizum (4) - Galanga - ( فرانسوی) ( 3 ) Zingiberacees - ( فرانسوی) ( 2 ) Gingembre - ( (فرانسوی) ( 1 C Aromatica (8) - Ammomum (9) - - ( فرانسوی) ( 7 ) Curcuma (6) - C Tinctoria - ( (فرانسوی) ( 5 ن ل: اشترغار اشترخار - (Helenium (10) - Aunee (11.