جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ریو: (تعداد کل: 3)
ریو
[وْ] (اِ) فریب مکر تزویر دغا ریا (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از شرفنامهء منیری) مکر و حیله (فرهنگ جهانگیری) (از غیاث اللغات) : تو و مادرت هر دو از جنگ دیو برون آوریدم به رای و به ریوفردوسی که ملیخای آسمان فرهنگ از زمانه چه...
ریو
[وْ] (اِخ) نام پسر کاوس (ناظم الاطباء) نام پسر کیکاوس که داماد طوس بود و بر دست فرودبن سیاوش کشته شد (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از شرفنامهء منیری) : چو با تیغ نزدیک شد ریو نیو به زه برنهاد آن خمانیده شیوفردوسی نگهبان ایشان همی بود...