جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه روشن: (تعداد کل: 4)
روشن
[رَ / رُو شَ] (ص)( 1) تابناک نورانی منور درخشان تابان (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) چیز دارندهء نور مثل چراغ و آفتاب و اطاق روشن (فرهنگ نظام) مُضی ء منیر باهر بافروغ مقابل تاریک (یادداشت مؤلف) : تا همه مجلس از فروغ چراغ گشت چون روی دلبران روشنرودکی زمین...
روشن
[رَ شَ] (معرب، اِ) روزن (دهار) (منتهی الارب) کُوَّه ج، رَواشِن (از اقرب الموارد) مضوی (یادداشت مؤلف) : دود غم و اندوه از موقد دل او به روشن چشم او برآمد (تاج المآثر).
روشن
[رَ شِ] (اِخ) یکی از مفسرین اوستاست که مکرراً نامش در تفسیر پهلوی (زند) یاد شده است (یسنا تفسیر و تألیف پورداود حاشیهء ( ص 159.
روشن
[رَ شَ] (اِخ) دهی است واقع در 20500 گزی جنوب غربی گرشک در افغانستان در 64 درجه و 24 دقیقه و 14 ثانیه طول شرقی و 31 ( درجه و 42 دقیقه عرض شمالی (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2.