جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه رزم: (تعداد کل: 8)

رزم

[رَ] (اِ) جنگ (فرهنگ رشیدی) جنگ و محاربه و مقاتله (از شعوری ج 2 ص 10 ) جنگ و جدال و حرب و نبرد و پیکار (ناظم الاطباء) نبرد و پیکار (فرهنگ فارسی معین) جنگ و جدال (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (لغت محلی شوشتر نسخهء خطی کتابخانهء مؤلف) (فرهنگ فارسی معین)...

رزم

[رَ] (ع مص) مردن || گرفتن چیزی را: رزم بالشی ء (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد ||) بانگ کردن اشتر (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغهء زوزنی ||) بانگ کردن رعد (مصادر اللغهء زوزنی ||) یک بار خوردن (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج ||) غالب آمدن بر حریف و...

رزم

[رِ زَ] (ع اِ) جِ رِزْمه (از اقرب الموارد) رجوع به رِزْمه شود.

رزم

[رَ زَ] (ع اِ) رَزِم جِ رَزْمه (ناظم الاطباء) رجوع به رَزْمه شود || جِ رِزْمه (ناظم الاطباء) رجوع به رِزْمَه شود.

رزم

[رَ زِ] (ع اِ) رَزَم جِ رَزْمه و رِزْمه (ناظم الاطباء) رجوع به رِزَم و رَزْمَه و رِزْمه شود.

رزم

[رُ زَ] (ع ص) ثابت و قائم بر زمین (|| اِ) شیر بیشه (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

رزم

[رَ] (اِخ) موضعی است به دیار مراد (آنندراج) (منتهی الارب) (از معجم البلدان) خوارزم شهری است، گویند اصل آن خوارزم است به اضافت خوار به رزم و رزم مخفف آن (آنندراج) و رجوع به خوارزم شود.

رزم

[رَ] (اِخ) دهی از دهستان میداود (سرگچ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز سکنهء آن 100 تن آب آنجا از رودخانه و ( محصولات عمدهء آن غلات است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.