جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه رخی: (تعداد کل: 3)
رخی
[رَ خی ی] (ع ص) رجل رخی؛ مرد فراخ زیست (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) - رخی البال؛ آنکه در نعمت و فراخی و آسایش و فراخی زندگانی است (از ناظم الاطباء) واسع الحال (از اقرب الموارد) : اذا تمشی [ الخمر ] فی عظامک جعلک خالی الذرع...
رخی
[رُخْ خی] (ص نسبی) منسوب است به رُخّ، و به گمان من همان ریخ معروف در افواه عوام باشد که ناحیه ای است در نیشابور (از انساب سمعانی).
رخی
[رُخْ خی] (اِخ) ابوموسی هارون بن عبدالصمد رخی نیشابوری وی از یحیی بن یحیی و جز او خبر شنید و ابوحامدبن الشرقی از او روایت دارد رُخّی بسال 285 ه ق درگذشت (از لباب الانساب).