جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ربیع: (تعداد کل: 7)
ربیع
[رَ] (ع اِ) بهار (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) فصل بهار (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) موسم بهار (غیاث اللغات) بهارگاه (دهار) فصلی از چهار فصل سال است (از کشاف اصطلاحات الفنون) یکی از فصول سال است از 21 آزار تا 21 حزیران ج، اَرْبِعه، رِباع، اَرْبِعاء (از المنجد)...
ربیع
[رُ بَ] (ع اِ مصغر) مصغر ربیع (منتهی الارب).
ربیع
( [رَ] (اِخ) از عشایر شرقی اردن واقع در لواء واسط (از معجم قبایل العرب ج 3.
ربیع
[رَ] (اِخ) فرعی است از دو تیره از قبیلهء بنی سعد که سرزمین آنان جزو طایف بشمار است و در جنوب شرقی آن قرار دارد (از ( معجم قبایل العرب ج 3.
ربیع
[رَ] (اِخ) قبیله ای از عرب (یادداشت مرحوم دهخدا) : چو تیز گشت به حمله عنان شاه عجم نماند یک تن از آن قوم چون ربیع و مضرعنصری دل پدر ز پسر گاهگاه سیر شود دلش همی نشود سیر از ربیع و مضرفرخی و رجوع به معجم قبایل العرب ج...
ربیع
( [رُ بَ] (اِخ) قبیله ای از تمیم از عدنانی (از معجم قبایل العرب ج 3.
ربیع
[رَ] (اِخ) کوهی است یا مناره ای خرد (منتهی الارب) (آنندراج).