جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه راسخ: (تعداد کل: 3)

راسخ

[سِ] (ع ص) استوار و پای برجای (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ثابت برقرار پایدار (ناظم الاطباء) استوار ج، راسخون (دهار) استوار و برجا (غیاث اللغات) بیخ آور: جبل راسخ؛ کوه بیخ آور (یادداشت مؤلف) : راسخان در تاب انوار خدا نی بهم پیوسته نی از هم جدامولوی اعتقاد اوست...

راسخ

[سُ] (اِ) سرمه کحل (ناظم الاطباء ||) راسخت (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 3 ||) شخص کوسه (فرهنگ شعوری ج 2 ( ص 3.

راسخ

ص 306 ) و ) « مرآت الخیال » [سِ] (اِخ) میرمحمد زمان معروف به راسخ سرهندی، از نجبای سادات لاهور بوده است و بنا بنوشتهء ص 451 ) اصلش از عراق (اراک) ایران است ولی خود در هند بدنیا آمده و در خدمت شاهزاده محمد اعظم ) « تذکرهء...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.