جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه راح: (تعداد کل: 3)
راح
(ع اِ) شادمانی (منتهی الارب) (آنندراج) ارتیاح یعنی نشاط، گویند: فقدت راحی فی الشباب؛ یعنی ارتیاحی (منتهی الارب) (از اقرب الموارد): ای دریغا مرغ خوش الحان من راح روح و روضه و ریحان منمولوی || پنجه (منتهی الارب) کف های دست (آنندراج) جِ راحه است که بمعنی کف دست باشد...
راح
(ع اِ) نام نوایی است از موسیقی رجوع به لغت نامه ذیل لغت آهنگ شود.
راح
( (اِخ) صحرایی است در راه یمامه به بصره میان بنبان و جرباء (از معجم البلدان ج 4.
