جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دقی: (تعداد کل: 5)
دقی
( [دَ قا / دَ قَنْ] (ع مص) چندان خوردن فصیل و شتربچه شیر را که ناگوارد کندش، و چنین شتربچه ای را دَقٍ (دقی) و دقوان( 1 گویند و مؤنث آن دقیه و دَقْوی است (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ( 1) - در منتهی الارب، دقوان نعت...
دقی
[دَ] (ع ص) دَقٍ به معنی دَقْوان است (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) رجوع به دقوان و نیز به دَقی شود.
دقی
[دَقْ قی] (اِ صوت) اسم صوت است و کوفتن چیزی را بر چیزی میرساند خاصه هرگاه بشدت کوفته شود (از فرهنگ لغات عامیانه).
دقی
[دِقْ قی] (ص نسبی) منسوب به دِق (یادداشت مرحوم دهخدا) - ذبول دقی؛ رنج باریک رجوع به ذبول شود.
دقی
[دُقْ قی] (ص نسبی) از انساب است و ابوبکر محمد بن داود صوفی و ابوبکر احمدبن محمد مشهور به ابن دق بدان شهرت دارند (از اللباب فی تهذیب الانساب).