[دَ تَمْ] (اِ مرکب)( 1) دستنبوی دست بویه شمام دستنبویه شمامه ابن البیطار گوید در شام آن را لفاح گویند با اینکه لفاح چیز دیگر است (یادداشت مرحوم دهخدا) گلوله ای از عنبر و مشک و دیگر عطریات که به دست گرفته ببویند (جهانگیری) شمامه لُفّاح (دهار) : همه گفتار...