جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دریدن: (تعداد کل: 2)
دریدن
[دَ دَ] (مص)( 1) لازم و متعدی هر دو آید، و بیش از همین یک مصدر برای فعل آن نیامده است؛ لازم چون: جامه بدرید، دلو بدرید یعنی دریده و پاره شد، متعدی چون: نامهء او بدرید یعنی پاره کرد (یادداشت مرحوم دهخدا) الف - در معنی متعدی: پاره کردن...
دریدن
[دُ دَ] (مص) درویدن (برهان) بریدن غله (از آنندراج) درودن (شرفنامهء منیری) درو کردن (ناظم الاطباء).