[دُ گَ] (ص مرکب) نجار، و این مأخوذ از درودن است که چوب و زراعت قطع کردن باشد (غیاث) (آنندراج) درودکار (ناظم الاطباء) درگر کسی که اسباب و آلاتی از چوب می سازد و به عربی نجار گویند (لغات فرهنگستان) اسکاف دُعمیّ فَیتَق فَیتَن (از منتهی الارب ) کتکار لتگر...