[رَ / رِ سَ] (ص مرکب)بیهوده گرد بوالهوس || سرکش (غیاث اللغات) لجوج ستهنده عنود یک دنده گستاخ بیشرم لجاجت کننده پندناپذیر (یادداشت مؤلف) : به خیره سر شمرد سیر خورده گرسنه را چنانکه درد کسان بر دگر کسی خوارست رودکی پس آنگه چنین گفت با کوهزاد که ای دزد...