[خَلْ وَ] (اِ مرکب) محل انزوا (ناظم الاطباء) : یک شبی مجنون بخلوتگاه ناز با خدای خویشتن می کرد راز (منسوب به مولوی) ز خلوتگاه ربانی وثاقی در سرای دل سعدی || شبستان (ناظم الاطباء) : درون بردندش از در شادمانه بخلوتگاه آن شمع زمانهنظامی || محل آسایش (ناظم الاطباء)...