جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خردل: (تعداد کل: 2)
خردل
[خَ دَ] (ع اِ) تخمی است دوائی و آن بوستانی و صحرائی و فارسی می باشد، بوستانی سرخ رنگ و فربه بود و چون بکوبند زرد شود، گرم و خشک است در چهارم گویند اگر بر عصارهء انگور بریزند بحالت خود نگاه دارد و نگذارد که بجوش آید و اگر...
خردل
[خَ دِ] (ص مرکب) نامرد ترسنده (از برهان قاطع) (آنندراج) (از انجمن آرای ناصری) نامرد که آنرا بزدل نیز گویند (شرفنامهء منیری) بزدل (یادداشت بخط مؤلف) بددل.