جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خدامی: (تعداد کل: 6)
خدامی
[خِ] (ص نسبی) نسبت به خاندانهایی است در سرخس بجدی خِدام (از انساب سمعانی).
خدامی
[خِ] (اِخ) ابراهیم بن محمد بن ابراهیم نیشابوری خدامی، مکنی به ابواسحاق وی از فقیهان معروف نیشابور و چنانکه ابن ماکولا آورده بسکه خدام نیشابور سکنی داشت (از انساب سمعانی) این خدامی را برادری بنام ابوبشر بود که در عراق و شام و خراسان از مردمان بسیاری حدیث شنید که...
خدامی
[خِ] (اِخ) ابواسحاق خدامی از اجلهء فقیان و اصحاب رای و زاهدان بود و در ربیع الاول سال 321 ه ق درگذشت (از انساب سمعانی).
خدامی
[خِ] (اِخ) ابونصر زهیربن حسن بن علی بن محمد بن یحیی بن خدام بن غالب کلانی سرخسی خدامی وی از خاندان خدام و فقیهی فاضل بود از ابی طاهر محمد بن عبدالرحمن مخلص و جز او نقل حدیث کرد و از او جماعتی حدیث نقل کردند مرگ او به چهار...
خدامی
[خِ] (اِخ) ابونصر زهیربن زهیر خدامی نوهء ابونصر زهیربن حسن خدامی است وی از کتاب تحفه العالم و فرجه المتعلم سید ابوالمعالی محمد بن محمد بن زید بغدادی حدیث میکرد و من (= سمعانی) آن کتاب را از اول تا آخر بنزد او در میهنه خواندم وی در میهنه مسکن...