جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خامه: (تعداد کل: 5)
خامه
[مَ] (ع اِ) رجوع به خامه شود.
خامه
[مَ] (اِخ) ناحیه ای در اطراف بخارا که نهر خامه آن را مشروب میکرده است (از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 تألیف سعید ( نفیسی ص 111.
خامه
[مَ] (اِخ) نهری است که از آبادانیهای اطراف بخارا میگذشت و روستاهای بسیار را سیراب میکرد و شهری بنام خامه را مشروب ( مینمود (از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 تألیف سعید نفیسی ص 111.
خامه
[مَ / مِ] (اِ) قلم (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) (شرفنامهء منیری) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (فرهنگ اوبهی) (ناظم مشکبار، » : الاطباء) نی تحریر (ناظم الاطباء) کِلک صاحب فرهنگ آنندراج کلمات زیر را از صفات قلم و خامه می داند مشکبوی، مشک سود، مشک فشان، مشکین رقم، نافه گشای، پریشان...
خامه
[مَ] (ع ص) ناموافق منه: ارضٌ خامه؛ زمین ناموافق باشندگان (منتهی الارب) (اقرب الموارد).