جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خادم: (تعداد کل: 15)
خادم
[دِ] (ع ص) خدمتکار پرستار پرستنده نوکر گماشته ملازم چاکر ج، خُدّام، خَدَم، خادمین، خَدَمه مؤنث خادمه : چون ملک الهند است از آن دیدگانش گردش بر خادم هندو دو رستخسروی شمرده ست خادم در ایوان شاه کز ایشان یکی نیست بی دستگاهفردوسی بفرخنده فال و بروشن روان برفتند گرد...
خادم
[دِ] (اِخ) ابوالحسن قطربن عبدالکمانی امیرالحاج مشهور در شرق و غرب وی سی واند سال امیرالحاج بود و از ابوالخطاب نصربن احمدبن النظر القاری حدیث شنید سمعانی گوید: من نیز از وی در مکه و مدینه و بغداد حدیث شنیدم او در سال 512 ه ق درگذشت (الانساب سمعانی).
خادم
[دِ] (اِخ) ابوالحسن مرجان بن عبدالله المقتدری الخادم مردی صالح بود و مدتی در مکه مجاور شد و در همانجا وفات یافت سمعانی گوید کتاب دعوات ابی عبدالله المحاملی را از ابوالخطاب بن النظر که این ابوالخطاب از ابومحمدبن یحیی نقل کرده برای ما روایت کرد و در حدود سال...
خادم
[دِ] (اِخ) ابوالذّر جوهربن عبدالله الحبشی التاجر مردی نیکوروش و آزادشدهء تاج الحضره بن عمید خراسانی بود او از ابومظفر موسی بن انصاری حدیث استماع کرد سمعانی گوید من از او (یعنی از ابوالذّر) قسمتی از کتاب انتقاء سید حسن علوی را استماع کردم وفاتش در حدود 530 ه ...
خادم
[دِ] (اِخ) ابوالعلاری صواب بن عبدالله الجمالی پیری صالح بود و از ابومحمد کامکاربن عبدالرزاق الحجاجی حدیث استماع کرد سمعانی گوید من هم از او (یعنی از ابوالعلاری) در مرو حدیث استماع کردم این ابوالعلاری مردی بود که در نماز جماعت و امور دینی غفلت نمی ورزید و در مدرسهء...
خادم
[دِ] (اِخ) ابوالمنسک عنبربن عبدالله التبری (کذا) الخادم مردی صالح و نیکوسیرت بود وی از ابوالخطاب بن النظر القاری و ابوعبدالله حسن بن احمدبن طلحه نعالی و جز ایشان حدیث استماع کرد سمعانی گوید: من نیز از او در مکه حدیث استماع کردم وفاتش در آخر ذی الحجهء 534 در...
خادم
[دِ] (اِخ) باباقاسم از اهل اصفهان است و همشیره زادهء میرنجات، مدتی در مسجد جامع عباسی خادم باشی بود صحبتش مکرر اتفاق افتاد، مردی نیک نهاد و خوش اعتقاد بود شعر بسیاری گفته، صاحب دیوان است اگر چه شعر را خوب نمیگفت اما در فن تاریخ مهارت تمام داشت و...
خادم
[دِ] (اِخ) حافظ خادم علی داماد قادر علیخان خوش نویس در قصبهء کیتهل توطن داشت و خط نسخ و نستعلیق و شفیعا و شکسته خوب مینگاشت حافظ کلام الهی بوده و جادهء شاعری فارسی و اردو می پیموده از اوست: خواب بر زانوی دلدار تمناست مرا از خدا طالع بیدار...
خادم
[دِ] (اِخ) حسن پاشا در زمان سلطان محمد ثالث به مسند صدارت نشست و در دورهء سلطان مرادخان ثالث خزینه دار حرم سلطنتی شد در 988 ه ق به وزارت مصر منصوب گشت و در 991 بار دیگر بوزارت رسید در هنگام مسافرت سلطان محمد ثالث ادارهء پایتخت بعهدهء...
خادم
[دِ] (اِخ) علی پاشا در دورهء سلطان بایزیدخان دوم دوبار صدراعظم شد در مرتبهء دوم در کمال عدل و درایت به ادارهء امور دولت پرداخت و در 917 ه ق در طغیان شاه قولی و محاربهء با ایشان کشته شد مردی عاقل و جسور و وزیری قادر و وقور...
خادم
[دِ] (اِخ) سلیمان پاشا در دورهء سلطان سلیمان بمسند صدارت نشست مردی با کفایت و در ادارهء امور توانا بود، در سال 894 ه ق بصدارت منصوب شد و در 951 معزول گشت و در 955 وفات یافت، و مال و ثروت فراوان داشت (نقل به اختصار از قاموس الاعلام...
خادم
[دِ] (اِخ) سنان پاشا در عداد وزرای سلطان سلیم بود و بمسند صدارت نشست در سفر ایران خدماتی بجای آورد در سال 923 ه ق در سفر مصر کشته شد مدت صدارتش سه سال بود (نقل به اختصار از قاموس الاعلام ترکی).
خادم
[دِ] (اِخ) مسیح پاشا در دورهء سلطان مرادخان ثالث از جملهء وزرا بود در سال 979 ه ق والی ایالت مصر شد و بخوبی کشور مصر را اداره کرد و در 997 وفات یافت (نقل به اختصار از قاموس الاعلام ترکی).
خادم
[دِ] (اِخ) مولوی خادم حسین خان صدرالصدور کانپوربن مولوی عبدالقادرخان، اصلش از قصبهء جایس من اعمال دارالسلطنهء لکنهو است از دودمان اهل سنت آن قصبه و مردمان مهذب و موقر و خوشخو و نیکو والدهء مولوی خادم حسین دختر مولوی سید دلدار علی مجتهد شیعیان هندوستان بود و این پدر...