جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حمد: (تعداد کل: 3)
حمد
[حَ] (ع اِمص) ستایش و شکر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نقیضِ ذم و نکوهش. و حمد اعم است از شکر. سپاسداری. و به اصطلاح خاص بیان کبریا و جلال عظمت حق سبحانه تعالی را گویند و بعضی از محققان نوشته اند: حمد در لغت ثناگویی است بر جمیل و خوبی...
حمد
[حَ] (ع مص) مَحمِد و مَحمَد و مِحمِدَه و مَحمَدَه. ستودن و شکر کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی). سپاس داری کردن. (المصادر زوزنی). || راضی شدن. || ادای حق کردن. (منتهی الارب). جزا دادن. (اقرب الموارد). || ستوده و موافق یافتن زمین را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)....
حمد
[حَ] (اِخ) (ال ...) نام دیگر سورهء سبع المثانی و فاتحه الکتاب.