جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جون: (تعداد کل: 7)
جون
[جَ] (ع ص، اِ) گیاه سبز مایل بسیاهی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || سرخ. (منتهی الارب). || سپید. || سیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و این کلمه از اضداد است. (اقرب الموارد). || روز. || سخت سیاه از شتر و اسب. ج، جون. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). از رنگهای شتر....
جون
[جَ وَ] (اِ) چوبی باشد که در زیر آن غلطکها نصب کنند و بر گردن گاو بندند و بر بالای غله ای که از کاه جدا نشده باشد بگردانند تا غله از کاه جدا شود. (برهان)(1). || یواشن. منسفه، آن پنجه ایست که بدان خرمن باد دهند. (یادداشت بخط مرحوم...
جون
(ع اِ) (اصطلاح جغرافیا) قطعه ای از دریا که بسیار در خشکی وارد شود. (از محیط المحیط). خلیج. رجوع به خلیج شود. || جِ جَون. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به جَون شود.
جون
[جُ وَ] (ع اِ) جِ جونه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به جونه شود.
جون
[جَ] (اِخ) بنوالجون؛ قبیله ایست از ازد. (منتهی الارب).
جون
[جَ] (اِخ) نام رودخانه ایست عظیم در هندوستان. (برهان).
جون
[جَ] (اِخ) ابن قتاده. از صحابیان یا تابعیان است. (منتهی الارب).