جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جلاد: (تعداد کل: 4)
جلاد
[جِ] (ع اِ) جِ جَلد. (منتهی الارب). || جِ جَلَد. (ناظم الاطباء). || جِ جِلدَه. (منتهی الارب). || خرمابن سخت و بزرگ. || شتر مادهء بسیار شیرده. || شتر مادهء بی شیر و بی بچه. (از اقرب الموارد). رجوع به جَلدَه شود. || (مص) با کسی شمشیر زدن.
جلاد
[جَلْ لا] (ع ص) تازیانه زن. (منتهی الارب). سیاف. (ناظم الاطباء). دره زن. (از آنندراج). آنکه حدود را بر پا کند. دژخیم. میرغضب :
بدل ربودن جلاد و شاطری ای مه
ببوسه دادن جان پدر بس اژکهنی.
شاکر بخاری.
اگر چه هر دو خونریزند لیکن
هم از جلاد تا قصاب فرق است.خاقانی.
بفرمود جلاد را بی...
بدل ربودن جلاد و شاطری ای مه
ببوسه دادن جان پدر بس اژکهنی.
شاکر بخاری.
اگر چه هر دو خونریزند لیکن
هم از جلاد تا قصاب فرق است.خاقانی.
بفرمود جلاد را بی...
جلاد
[جَلْ لا] (اِخ) احمدبن موسی بن علی مکنی به ابوالعباس (700 - 792 ه . ق.) از فقیهان یمن است و تالیفاتی دارد. (العقود اللؤلؤیه ج 2 ص 218) (الاعلام زرکلی).