جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جسک: (تعداد کل: 2)
جسک
[جَ] (اِ) رنج و بلا. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). محنت و رنج و بلا. (برهان). در اوستا یَسْکَ(1)، بمعنی ناخوشی. (از حاشیهء برهان معین). درد و رنج و بلا. (غیاث اللغات). آفت. محن. (یادداشت مؤلف). جَسَک. (ناظم الاطباء) :
رافضی را بماند در گردن
جکجک مرگ و جسک جان کندن.سنائی.
از ره مرگ...
رافضی را بماند در گردن
جکجک مرگ و جسک جان کندن.سنائی.
از ره مرگ...
جسک
[جَ سَ] (اِ) همان جَسْک بمعنای درد و رنج و بلا است. (از ناظم الاطباء). رجوع به این کلمه شود.