جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جسر: (تعداد کل: 8)
جسر
[جَ] (ع اِ) پل. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پل که بر رودها و انهار بندند. (غیاث اللغات از صراح و کنز و منتخب). جِسْر. ج، اَجْسُر، جُسور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به جِسْر شود. || (ص، اِ) شتر بزرگ هیکل و غیر آن. (منتهی الارب) (آنندراج)...
جسر
[جِ] (ع اِ)(1) پل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (دهار). پل چوبین. (مهذب الاسماء نسخهء خطی). پول. قسمی پل. (یادداشت مؤلف). ج، اَجْسُر، جُسور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جَسْر، در تمام معانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پل متحرکی که از تخته های چوبین و زنجیرهای آهنین بروی رودخانه های...
جسر
[جُ سُ] (ع ص، اِ) جِ جَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. (منتهی الارب).
جسر
[جُ] (ع ص، اِ) جِ جَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. جُسُر. (منتهی الارب).
جسر
[جَ] (اِخ) قبیله ای است از قضاعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
جسر
[جَ] (اِخ) ابن عمروبن عله بن جلدبن مذحج. پدر بطنی است از حی مذحج. (از صبح الاعشی ج 1 ص 327).
جسر
[جِ] (اِخ) یاقوت آرد: هرگاه کلمهء جسر یا یوم جسر بدون اضافه به کلمهء دیگر اطلاق شود مراد جسری است که در آن میان مسلمانان و ایرانیان جنگ سختی روی داد که آنرا وقعهء قس الناطف و یوم الجسر گویند. (از معجم البلدان). رجوع به مادهء بعد و تاریخ سیستان...