جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جذاب: (تعداد کل: 3)
جذاب
[جَ] (ع اِ) مرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). علم است مرگ را. (از قطر المحیط). منیه. زیرا نفوس را جذب میکند. (از اقرب الموارد).
جذاب
[جِ] (ع اِ) پیه خرمابن یا پیه سخت از آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شحم خرما یا سخت از آن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). جَذَب. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و فی الحدیث: «کان [ اَی محمد ]یحب الجذب.» (از اقرب الموارد). واحد آن جَذابَه. (منتهی الارب). ||...
جذاب
[جَذْ ذا] (ع ص، اِ) جذب کننده. بسیار جذب کننده. بجانب خود کشنده. (ناظم الاطباء). قیاساً صیغهء مبالغه از جذب به معنی کشیدن است. سخت کشنده. کشنده. (یادداشت مؤلف). گیرا. جلب کننده. آنچه یاآنکه سخت توجه مردم را بخود جلب کند.