جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جدش: (تعداد کل: 2)
جدش
[جَ] (ع مص) ارادهء گرفتن کردن چیزی را. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). ارادهء گرفتن چیزی کردن. (از ناظم الاطباء). گرداندن چیزی برای گرفتن آن. (از قطر المحیط). جدش الشی ء یجدشه جدشا؛ اداره(1)لیأخذه. (از قطر المحیط).
(1) - ظ. مصحف اراد باشد، زیرا در فرهنگهای دیگر «اراد الشی ء»...
(1) - ظ. مصحف اراد باشد، زیرا در فرهنگهای دیگر «اراد الشی ء»...
جدش
[جَ دَ] (ع اِ) زمین درشت. (منتهی الارب) (تاج العروس). ج، اَجداش. (منتهی الارب) (تاج العروس) (آنندراج) (قطر المحیط).