جدش
[جَ] (ع مص) ارادهء گرفتن کردن چیزی را. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). ارادهء گرفتن چیزی کردن. (از ناظم الاطباء). گرداندن چیزی برای گرفتن آن. (از قطر المحیط). جدش الشی ء یجدشه جدشا؛ اداره(1)لیأخذه. (از قطر المحیط).
(1) - ظ. مصحف اراد باشد، زیرا در فرهنگهای دیگر «اراد الشی ء» ضبط شده است.
(1) - ظ. مصحف اراد باشد، زیرا در فرهنگهای دیگر «اراد الشی ء» ضبط شده است.